• او برای رسیدن به مقصد برنامه ریزیهای موذیانهای داشت. در هر گوشه و کنار مملکت از افراد جانی و عقده دار، بینام و نشان و رذلی که میشناخت مهرههائی پیدا […]
  • روزی امام حسن مجتبی علیه السلام در یکی از باغستان های شهر مدینه قدم می زد، که ناگاه چشمش به یک غلام سیاه چهره افتاد که نانی در دست دارد […]
  • رسول خدا (ص) درباره او و برادرش فرمود حسن (ع) و حسین (ع) بهترین افراد روی زمیناند ولی پس از من و پدر و مادرشان [۵۶۰] و رسول خدا (ص) […]